loading...
ضامن آهو
زهرا کلهوری بازدید : 14 سه شنبه 29 بهمن 1392 نظرات (0)

حضرت رضا عليه‏السلام

شهيد دستغيب در كتاب داستانهاي شگفت‌انگيز 149 نقل مي‌كند:
حيدر آقا تهراني گفت:
در چند سال قبل، روزي در رواق مطهر حضرت رضا عليه‌السلام مشرف بودم پيرمردي را - كه از پيري خميده و موي سر و صورتش سفيد شده و ابروهايش بر چشمانش ريخته بود - ديدم؛ حضور قلب و خشوعش مرا متوجه او ساخت.

زهرا کلهوری بازدید : 22 سه شنبه 29 بهمن 1392 نظرات (0)

نويسنده: مرتضي ترقي
شب تولد آقا علي بن موسي الرضا عليه‌السلام بود. همه مردم دسته دسته خودشان را به داخل حرم آقا مي‌رساندند. تعدادي هم كه زيارت شان را انجام داده بودن، از حرم خارج مي‌شدند. ما؛ يعني من و اكبر هم، بعد از يك ساعتي معطلي، زيارت مان را انجام داديم و خوشحال و خشنود از حرم خارج شديم. هنوز من در حال و هواي ضريح آقا بودم كه صداي اكبر، رشته افكارم را پاره كرد. «علي جون، مواقعي يه گشتي اين اطراف بزنيم؟» پيشنهاد خوبي بود به همين خاطر بي‌مقدمه گفتم: «باشه، موافقم، اما يادت باشه ساعت 8 با، بابا و مامان قرار داريم …».

زهرا کلهوری بازدید : 14 سه شنبه 29 بهمن 1392 نظرات (0)

1. مؤمن‌ ، مؤمن‌ واقعى‌ نيست‌ ، مگر آن‌ كه‌ سه‌ خصلت‌ در او باشد : سنتى‌ از پروردگارش‌ و سنتى‌ از پيامبرش‌ و سنتى‌ از امامش‌ . اما سنت‌ پروردگارش‌ ، پوشاندن‌ راز خود است‌ ، اما سنت‌ پيغمبرش‌ ، مدارا و نرم‌ رفتارى‌ با مردم‌ است‌ ، اما سنت‌ امامش‌ صبر كردن‌ در زمان‌ تنگدستى‌ و پريشان‌ حالى‌ است‌
(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 339)
2.  پنهان‌ كننده‌ كار نيك‌ ( پاداشش‌ ) برابر هفتاد حسنه‌ است‌ و آشكار كننده‌كار بد سرافكنده‌ است‌ ، و پنهان‌ كننده‌ كار بد آمرزيده‌ است‌
(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 4 ، ص‌ 160)
3.  از اخلاق‌ پيامبران‌ ، نظافت‌ و پاكيزگى‌ است‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
4.  امين‌ به‌ تو خيانت‌ نكرده‌ ( و نمى‌كند ) و ليكن‌ ( تو ) خائن‌ را امين‌ تصورنمودى‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
5.  برادر بزرگتر به‌ منزله‌ پدر است‌
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)

زهرا کلهوری بازدید : 10 سه شنبه 29 بهمن 1392 نظرات (0)

خادم شدن من نذر پدرم به امام رضا(ع) بوده است.زمانی که کودک بودم، دچار سنگ مثانه شده بودم که بابت عمل جراحی آن باید پول زیادی می پرداختیم که اصلا آن روزها پدرم قادر به پرداخت آن نبود، از طرفی هم چون خیلی ضعیف و نحیف بودم دکتر مربوطه که یک دکتر هندی بود به پدرم گفته بود که شاید به راحتی بهوش نیایم یا طاقت عمل را نداشته باشم، با این همه پدرم پول عمل را مهیا کرد.شب قبل از مراجعت ما به بیمارستان یک شب هنگام غروب پدرم به حرم میآید و با آقا راز و نیاز می کند و به آقا می گوید اگر پسرم را شفا دهی یک عمر در خانه ات به زوارت خدمت می کند.زمانی که به خانه برمی گردد، همسایه امان که یک خانم یزدی بود به پدرم میگوید پسرت خلاص شد! پدرم تصور می کند من مرده ام و یا امام رضا گویان بالای پله ها می دود اما منظور همسایه این بود که پسرت خوب شده است و از این درد خلاص شده است.من نیز بنابر نذر پدرم و عنایتی که از سوی آقا به من شده است مدتهاست که در خانه ایشان در حال خدمتم.انشاالله که حتی فقط لحظه ای از آن مورد قبول باشد.

زهرا کلهوری بازدید : 11 سه شنبه 29 بهمن 1392 نظرات (0)

ماجرایی عجیب و معجزه امام رضا (ع)

یکی از تاجران اهل گیلان که بسیار سفر می رفت اینگونه میگوید که ...در یکی از سفرهایم وارد شهری از شهرهای هندوستان شدم و در آنجا شش ماه کامل سکنی گزیدم ، در همسایگیم مردی زندگی میکرد که تمام وقتش را غم و غصه فراگرفته و همیشه ناراحت و گریان بود ، یک روز که او را چنین دیدم با خود گفتم باید دلیل اندهش را از او سؤال کنم برای همین باب صحبت را با او گشودم ، او ابتدا از بیان حالش امتناع می جست ولی با اصراری که کردم اینگونه حال خود را برایم شرح داد که .....


زهرا کلهوری بازدید : 11 سه شنبه 29 بهمن 1392 نظرات (0)

ابراهیم بن شبرمه گفت:

روزی حضرت رضا (ع) در محلی که بودیم وارد شد و درباره ی امامت ایشان بحث کردیم وقتی خارج شد، من و رفیقم _که پسر یعقوب سراج بود_ در پی آن جناب رفتیم؛ هنگامی که وارد بیابان شدیم، ناگهان به آهوانی برخوردیم. آن حضرت به یکی از آنها اشاره کرد، آهو فورا پیش آمد و در مقابل آن حضرت ایستاد. امام (ع) دستی بر سر آهو کشید و آن را به غلامش داد.

زهرا کلهوری بازدید : 13 سه شنبه 29 بهمن 1392 نظرات (0)

من در اين بارگه شه برجا آمده ام

از وطن با گنه و نامه سياه آمده ام

بهر ديدار تو اى مظهر اميد و وصال

با دو صد شوق و شعف اين همه راه آمده ام

ساقيا از كرم و لطف بر اين بنده

جرعه عفو كه با بار گناه آمده ام

كن نظر بر من مسكين سراپا تقصير

كه به در گاه تو با حال تباه آمده ام

زهرا کلهوری بازدید : 18 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (1)

امام علی ‌بن موسی‌الرضا (علیه السلام) هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام می‌باشند.ایشان در سن 35 سالگی عهده‌دار مسئولیت امامت و رهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختی‌ها و رنج بسیاری را بر امام رواداشتند و سر انجام مأمون عباسی ایشان را در سن 55 سالگی به شهادت رساند. در این نوشته به طور خلاصه، بعضی از ابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می‌نماییم.

 

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 40
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 29
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 31
  • بازدید ماه : 30
  • بازدید سال : 105
  • بازدید کلی : 1,067